فضائل اهل بیت علیهم السلام

روایات حاوی فضائل های بی شمار اهل بیت علیهم السلام

فضائل اهل بیت علیهم السلام

روایات حاوی فضائل های بی شمار اهل بیت علیهم السلام

مشخصات بلاگ
فضائل اهل بیت علیهم السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

در این وبلاگ روایاتی حاوی فضائل بی شمار اهل بیت علیهم السلام گذاشته میشود ... تا بتوانیم اهل بیت علیهم السلام و جایگاهشان را بهتر بشناسیم و درک کنیم .

باشد تا رستگار شویم یاعلی مدد

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

قطره ای از فضائل اهل بیت علیهم السلام

فضائل امیرالمومنین علیهم السلام

مناقب امیرالمومنین علیهم السلام

مناقب حضرت فاطمه سلام الله علیها

فضائل حضرت فاطمه سلام الله علیها

فضائل امام زمان (عج)

مناقب امام جواد علیهم السلام

فضائل امام جواد علیهم السلام

قطره ای از فضائل امام حسین علیهم السلام

مناقب امام حسن علیهم السلام

فضائل امام حسن علیهم السلام

مناقب امام زمان(عج)

مناقب امام رضا علیهم السلام

فضائل امام رضا علیهم السلام

مناقب امام کاظم علیهم السلام

فضائل امام کاظم علیهم السلام

فضائل امام صادق علیهم السلام

مناقب امام صادق علیهم السلام

مناقب امام هادی علیهم السلام

فضائل امام هادی علیهم السلام

مناقب امام حسین علیه السلام

فضائل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم

مناقب اهل بیت علیهم السلام

فضائل امام حسین علیهم السلام

مناقب امام محمد باقر علیهم السلام

فضائل امام محمد باقر علیهم السلام

فضائل حضرت عباس علیهم السلام

فضائل حضرت فاطمه س

مناقب مسلم بن عقیل علیهم السلام

فضائل مسلم بن عقیل علیهم السلام

۱۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم


فضائل امام هادی علیهم السلام


کلینى ‏رحمه الله در کتاب «کافى» از اسحاق جلاّب(1) نقل کرده است که گفت: براى حضرت هادى علیه السلام گوسفندان زیادى خریدارى کرده بودم، روزى مرا طلبید و وارد اصطبل نمود، و آن به محل وسیعى که نمى ‏شناختم متّصل بود من گوسفندان را طبق دستورى که حضرت مى ‏فرمود بین اشخاص پخش مى ‏کردم، از آن جمله براى حضرت ابوجعفر و مادرش و دیگر بستگان او به امر آن حضرت بردم ، سپس اجازه خواستم که به بغداد نزد پدرم برگردم و آن هنگام روز ترویه (هشتم ذیحجه) بود، آن حضرت برایم نوشت :

 تقیم غداً عندنا ثمّ تنصرف.

 فردا را نزد ما بمان و بعد از آن برگرد.

 من روز عرفه (نهم ذیحجه) را نزد ایشان ماندم و شب عید قربان را در آنجا بیتوته نمودم، هنگام سحر نزد من آمد و فرمود: اى اسحاق برخیز.

    من از جا برخاستم، و همینکه چشم گشودم ناگهان خود را در بغداد کنار خانه ‏ام دیدم، خدمت پدرم رسیدم و دوستانم به دیدن من آمدند، به آنها گفتم عرفه در عسکر بودم و عید را در بغداد گذراندم.(2)


پی نوشت :

1) جلاّب اصطلاحاً به کسى گفته مى‏ شود که گوسفند و مانند آن را در محلّى مى‏ خرد و براى فروختن به محلّ دیگرى روانه مى‏ سازد .

2) الکافى : 498/1 ح3، بصائرالدرجات: 406 ح6، بحار الأنوار : 132/50 ح 14، مناقب ابن شهراشوب: 411/4، الإختصاص: 325.


منبع :

کتاب قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام

جلد اول

بخش مناقب امام هادی علیهم السلام

روایت اول



بسم الله الرحمن الرحیم


فضائل امام زمان (عج)


کیفیّت ولادت آن حضرت : طبرى رحمه الله در کتاب «دلائل الإمامه» از حکیمه خاتون دختر حضرت جواد علیه السلام نقل کرده است که گفت:

    امام عسکرى علیه السلام روزى به من فرمود: عمّه جان دوست دارم امشب نزد ما افطار کنى، زیرا امر مهمّى در آن به وقوع مى‏ پیوندد.(1)

 عرض کردم: آن امر مهم چیست؟

 فرمود: إنّ القائم من آل محمّد یولد فی هذه اللیلة.

 همانا آن قیام‏ کننده از آل محمّد امشب بدنیا می ‏آید.

 عرض کردم: از چه کسى متولّد مى‏ شود و مادرش کیست؟

 فرمود: نرجس.

بسم الله الرحمن الرحیم


فضائل امام حسن عسکری علیه السلام


قطب راوندى قدس سره از ابو هاشم نقل مى‏ کند که از امام عسکرى علیه السلام درباره این آیه شریفه سؤال کرد:

 «ثُمَّ أوْرَثْنَا الکِتابَ الَّذینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُم ظالِمٌ لِنَفْسِه وَمِنْهُم مُقْتَصِد وَمِنْهُم سابِقٌ بِالْخَیْرات بِإذْنِ اللَّه ذلکَ هُوَ الفَضْلُ الکَبیرُ»(1) .

 سپس وارت کتاب گردانیدیم کسانى را که از میان بندگان خود برگزیدیم بعضى از آنها به خود ظلم کردند، و بعضى میانه رو بودند و راه عدل پیمودند، و برخى به اذن پروردگار به کارهاى خیر و صلاح پیشى گرفتند، و این همان برترى و فضیلت والا است .

 امام علیه السلام فرمود : کلّهم من آل محمّد علیهم السلام الظالم لنفسه: الّذی لایقرّ بالإمام، والمقتصد: العارف بالإمام، والسابق بالخیرات: الإمام.

 همه ایشان از آل محمّد علیهم السلام هستند ، (سپس به تفسیر آنها پرداخت و فرمود:) دسته اوّل که ستم به خود کرده ‏اند کسانى هستند که به امام علیه السلام اقرار ندارند ، دسته دوّم که راه عدل پیموده ‏اند کسانى هستند که نسبت به امام معرفت و شناخت دارند ، دسته سوّم که به خوبى‏ها پیش گرفته ‏اند و مقصود امام علیه السلام است .

 من در فکر فرو رفتم که چه عظمتى خداوند به آل محمّد علیهم السلام عنایت کرده است و گریستم .

 امام علیه السلام به من نگاهى کرد و فرمود:

 الأمر أعظم ممّا حدّثت به نفسک من عظم شأن آل محمّد علیهم السلام .

 مطلب بالاتر از آن است که تو راجع به عظمت مقام آل محمّد علیهم السلام در خاطر گذراندى.

 خدا را شکر کن که تو را از چنگ زنندگان به رشته ولایت آنها قرار داده است، و تو را فرداى قیامت همراه آنها مى‏ خوانند وقتى که هر طایفه‏ اى از مردم را همراه امامش مى‏ خوانند، و تو سعادتمند و عاقبت به خیر هستى.(2)

    مؤلّف ‏علیهم السلام در تأیید این مطلب بخشى از فرمایش حضرت رضا صلوات اللَّه علیه را ذکر مى ‏کند که فرموده است:

 مراد از «فمنهم ظالم» در آیه شریفه آل محمّد علیهم السلام است ، زیرا اگر «امّت» مقصود بود در نتیجه همه امّت باید جایگاه آنها در بهشت باشد ، چون در آیه بعد در مورد همه آنها فرموده است:

 «جَنّات عَدْن یَدخُلُونَها یُحَلَّوْنَ فیها مِنْ أساوِرَ مِن ذَهَب ...»(3) .

 «در بهشت برین براى همیشه وارد شوند و در آنجا با دستبندهاى طلائى خود را زیور دهند و آراسته گردانند» .

 پس وراثت کتاب - در آیه شریفه - مخصوص عترت اطهار پیغمبر اکرم علیهم السلام است و شامل دیگران که همه امت باشد نمى ‏شود .(4)


پی نوشت :


1) سوره فاطر ، آیه 32 .

2) الخرائج: 687/2 ح9، بحار الأنوار : 258/50 ح 18، مدینة المعاجز: 634/7 ح 101، إثبات الهداة: 423/3 ح 83 ، بحار الأنوار : 218/23 ح 18 به نقل از کشف الغمّة: 418/2 .

3) سوره فاطر ، آیه 33 .

4) عیون اخبار الرضا علیه السلام : 126/1 ، بحار الأنوار : 220/25 ضمن ح 20 ، بشارة المصطفى : 228 .


منبع :

کتاب قطره ای دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام

جلد اول

بخش مناقب امام حسن عسکری علیهم السلام

روایت اول


بسم الله الرحمن الرحیم


فضائل امام جواد علیهم السلام


اربلى‏ رحمه الله در کتاب «کشف الغمّة» از محمّد بن طلحه نقل کرده است: مأمون یکسال بعد از شهادت حضرت رضا علیه السلام به بغداد آمد، روزى به قصد شکار از شهر خارج شد و در مسیر راه از کوچه ‏اى عبورش افتاد که بچه ‏ها در آنجا بازى مى‏ کردند و حضرت جواد علیه السلام با آنها ایستاده بود و در آن هنگام یازده سال بیشتر از عمر شریفش نگذشته بود.

    بچّه ‏ها با مشاهده مأمون همگى پراکنده شده و فرار کردند، ولى حضرت جواد علیه السلام از جاى خود حرکت نکرد. مأمون نزدیک آمد و نگاهى به آن حضرت نمود و گفت: اى پسر چرا به همراه بچّه ‏ها فرار نکردى؟

امام علیه السلام فوراً جواب داد: اى امیرالمؤمنین (!!) راه تنگ نبود تا با رفتن خود آن را وسیع گردانم، و گناهى مرتکب نشده ‏ام تا از عقوبت آن بترسم، و گمانم به تو نیکو است که کسى را بدون گناه ضرر نمى ‏رسانى.

 مأمون از آن سخنان شیوا و محکم او بسیار تعجّب کرد و عرض کرد: اسم تو چیست؟

 فرمود: نام من محمّد است . عرض کرد: فرزند چه کسى هستى؟

 فرمود: من فرزند على بن موسى الرضا هستم.

    مأمون بر پدر آن حضرت درود و رحمت فرستاد ، و به سوى مقصد خود روانه شد ، چون از آبادى دور شد بازِ شکارى را بدنبال درّاجى(1) فرستاد، باز از دیدگان او براى مدّتى ناپدید گشت، و وقتى برگشت در منقارش ماهى کوچکى بود که هنوز آثار حیات در وجودش مشاهده مى‏ شد، خلیفه از دیدن آن بسیار تعجب کرد، سپس آن را در دستش گرفت و از همان راهى که آمده بود برگشت .

    چون به آن محلّ که حضرت جواد علیه السلام را ملاقات کرده بود رسید بچّه‏ ها را دید که مثل سابق آنجا را ترک گفته و فرار نمودند ولى این بار هم آن حضرت از جاى خود حرکت نکرد و همانجا ایستاد، خلیفه نزدیک آمد و سؤال کرد: در دست من چیست؟

 فرمود: یا أمیرالمؤمنین(!!) إنّ اللَّه خلق بمشیّته فی بحر قدرته سمکاً صغاراً تصیدها بزاة الملوک والخلفاء، فیختبرون بها سلالة أهل بیت النبوّة.

 خداوند تبارک و تعالى به مشیّت خود در دریاى قدرتش ماهى‏هاى کوچکى را مى‏ آفریند، و باز شکارى پادشاهان آن را صید مى‏ کند و پادشاهان آن را در میان دست پنهان مى ‏کنند تا فرزندان اهل بیت نبوّت را با این وسیله امتحان کنند .

    چون مأمون این کلمات را از آن حضرت شنید تعجب کرد، و ضمن نگاه عمیقى که به او کرد گفت: براستى که فرزند امام رضا علیه السلام هستى، و احسان خود را به آن حضرت دو چندان کرد.(2)


پی نوشت :


1) درّاج: پرنده‏ اى است شبیه کبک.

2) کشف الغمّة : 344/2 ، بحار الأنوار : 91/50 ح 6 .


منبع :

کتاب قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام

جلد اول

بخش مناقب امام جواد علیهم السلام

روایت اول

بسم الله الرحمن الرحیم


فضائل امام رضا علیهم السلام


کلینى رحمه الله در کتاب «کافى» از یزید بن سلیط نقل کرده است که گفت : همراه عدّه‏ اى به قصد عمره راه افتاده بودم ، بین راه در محلّى با حضرت موسى بن جعفر علیهما السلام ملاقات کردم ، به ایشان عرض کردم : فدایت شوم ، این محلّى را که در آن هستیم بخاطر دارید ؟

    فرمود : بلى ، و آیا تو نیز در خاطرت هست ؟

    گفتم : بلى ، من و پدرم شما را که همراه امام صادق علیه السلام و برادرانت بودید در اینجا ملاقات کردیم ، پدرم به امام صادق علیه السلام عرض کرد : فداى شما شوم ، همگى امامان پاک و معصوم هستید و کسى از مرگ رهائى نمى ‏یابد ، به من مطلبى بگو تا براى آیندگان بازگو کنم که راه آنها مشخّص و تکلیف آنها روشن باشد و دچار گمراهى و انحراف نشوند .

 فرمود : بلى ، اینها همه فرزندان من هستند ، سپس به شما اشاره نمود و فرمود :

 وهذا سیّدهم وقد عُلّم الحکم والفهم والسخاء والمعرفة بما یحتاج إلیه الناس، وما اختلفوا فیه من أمر دینهم ودنیاهم.

 و این آقا سرور همه آنها است ، به او حکمت و فهم و بخشندگى آموخته شده ، و به آنچه مردم نیاز دارند ، و آنچه در او اختلاف کنند از مشکلات دینى و امور دنیوى شناخت دارد .

 و او خوش اخلاق و خوش برخورد است ، او درى از درهاى رحمت الهى است و در او خصوصیّت دیگرى است که از تمام اینها بهتر است .

 پدرم عرض کرد : پدر و مادرم فدایت ، آن خصوصیّت و امتیاز چیست ؟

 فرمود : خداوند تبارک و تعالى از نسل او دادرس و فریادرس این امّت و دانش و نور و فضیلت و حکمت آن را خارج مى‏ کند ، او بهترین نوزاد و بهترین نوجوان است .

 یحقن اللَّه عزّوجلّ به الدماء، ویصلح به ذات البین ویلمُّ به الشعث.

 خداوند به سبب او خونها را حفظ مى‏ کند و بین افراد صلح و سازش برقرار مى‏ نماید ، و پراکندگى را به اجتماع و اتّفاق تبدیل مى‏ سازد .

 برهنه را مى ‏پوشاند و گرسنه را سیر مى‏ نماید و ترسان را ایمن مى‏ گرداند ، خداوند بخاطر او بارانش را مى ‏فرستد و به بندگانش رحم مى‏ کند ، او بهترین میانسال و بهترین نوجوان است ، گفتار او حکمت و خاموشى او دانش است ، براى مردم بیان مى‏ کند و روشن مى‏ سازد آنچه را که اختلاف دارند و بستگان و خویشان او به سیادت و آقایى مى‏ رسند قبل از آنکه او به سنّ بلوغ رسد... .(1)


پی نوشت :


1) الکافى : 313/1 ح 14، مدینة المعاجز: 251/6 ح 58، حلیة الأبرار: 378/2، إعلام الورى: 317، بحار الأنوار : 25/50 ح 17 ، الإرشاد: 342، الغیبة شیخ طوسى : 27 .


منبع :

کتاب قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام

جلد اول

بخش مناقب امام رضا علیهم السلام

روایت اول

بسم الله الرحمن الرحیم


فضائل امام کاظم علیهم السلام


کلینى رحمه الله در کتاب «کافى» از یعقوب سرّاج نقل کرده است که گفت : خدمت امام صادق علیه السلام شرفیاب شدم ، آن حضرت بالاى سر فرزندش موسى که در گهواره بود ایستاد و مدّتى طولانى با او راز گفت ، و من نشسته بودم تا آنکه گفتگوى پنهانى آنها تمام شد ، آنگاه برخاستم ، امام صادق علیه السلام به من فرمود : نزدیک مولایت برو و به او سلام کن .

 من نزدیک رفتم و سلام عرض کردم ، او به زبانى فصیح و گویا سلام مرا پاسخ داد و سپس فرمود :

اذهب ، فغیّر اسم ابنتک الّتی سمّیتها ، فإنّه اسم یبغضه اللَّه .

 برو و نامى که بر دخترت نهاده‏ اى تغییر بده زیرا نامى است که خداوند از آن نفرت دارد.

 و براى من دخترى به دنیا آمده بود و اسم او را «حمیراء» گذاشته بودم .

 امام صادق علیه السلام فرمود : فرمان او را اطاعت کن تا رستگار شوى ، و من نام او را تغییر دادم .(1)


پی نوشت :


1) الکافى : 310/1 ح 11، مناقب ابن شهر اشوب: 287/4 سطر آخر، بحار الأنوار : 73/48 ذیل ح 99، کشف الغمّة: 221/2.


منبع :

کتاب قطره از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام

جلد اول

بخش مناقب امام کاظم علیهم السلام

روایت اول

بسم الله الرحمن الرحیم


فضائل امام جعفر صادق علیه السلام


ابن شهراشوب در کتاب «مناقب» نقل مى‏ کند : یکى از حجّ‏ گزاران خیال کرد کیسه پول او دزدیده شده است ، حضرت صادق علیه السلام را دید که نماز مى‏ خواند و آن حضرت را نشناخت ، به او درآویخت و گفت : تو کیسه پول مرا که هزار دینار داشته گرفته ‏اى .

    امام علیه السلام او را به منزل بردند و هزار دینار وزن کرده به او مرحمت نمودند ، آن شخص وقتى به خانه ‏اش برگشت کیسه پول خود را پیدا کرد ، آنگاه مبلغى را که از آن حضرت گرفته بود همراه با عذرخواهى برگردانید ولى امام صادق علیه السلام نپذیرفت و فرمود :

 شی‏ء خرج من یدی لایعود إلیّ .

 چیزى که از دست ما بیرون رفت نباید به ما برگردد .(1)


پی نوشت :



1) مناقب ابن شهراشوب: 274/4 (با اختلاف اندکى در الفاظ) ، بحار الأنوار : 23/47 ذیل ح 26.


منبع :

کتاب قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام

جلد اول

بخش مناقب امام جعفر صادق علیهم السلام

روایت اول

بسم الله الرحمن الرحیم

فضائل امام محمد باقر علیه السلام


روایت اول :کشّى رحمه الله در کتاب «رجال» خود مى ‏نویسد :

محمّد بن مسلم سى هزار حدیث از آن حضرت پرسش نمود ، و ایشان پاسخ همه آنها را به او فرمود .(1)


 روایت دوم : در مکارم اخلاق آن حضرت :  مردى از اهل شام با امام باقر علیه السلام رفت و آمد داشت و از دشمنان آن حضرت بود ، وى علّت رفت و آمد خود را اخلاق خوب و روش نیکوى امام علیه السلام ذکر کرد و به آن حضرت گفت : شما را مى‏ بینم که مردى فصیح هستى ، یعنى صریح و روشن مطالب را بیان مى ‏کنى و همه آداب را رعایت مى ‏نمایى ، و الفاظ نیکو بر زبان جارى مى ‏سازى ، بخاطر این ویژگى‏ ها با شما رفت و آمد مى ‏کنم و در مجلس شما حاضر مى ‏شوم .(2)

    مردى نصرانى از روى بى‏ ادبى و تمسخر به آن حضرت عرض کرد : أنت بقَر ؟

 امام علیه السلام فرمود : نه من باقر هستم .

 عرض کرد : تو پسر زن طبّاخه یعنى آشپز هستى ؟

 فرمود : آن مهارت و حرفه او بود .

 عرض کرد : تو پسر کنیز سیاه دشنام‏گوى زشت گفتار هستى ؟

 فرمود : إن کنت صدقت غفر اللَّه لها، وإن کنت کذبت غفر اللَّه لک .

 اگر آنچه گفتى راست است خدا او را بیامرزد ، و اگر دروغ گفتى خدا تو را بیامرزد .

    نصرانى چون این بزرگوارى و بردبارى را از آن حضرت مشاهده کرد به حقیقت اسلام اعتراف کرد و مسلمان شد .(3)


پی نوشت :



1) رجال کشّى: 163 ح 276، الإختصاص: 196 .

2) امالى طوسى : 41 ح 71 مجلس 14، بحار الأنوار : 233/46 ح1. ظاهراً مؤلّف رحمه الله این حدیث را از کتاب «سفینة البحار: 118/2» نقل نموده است .

3) مناقب ابن شهراشوب: 207/4 سطر5 ، بحار الأنوار : 289/46 ذیل ح 12.


منبع :

کتاب قطره از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام

جلد اول

بخش مناقب امام محمد باقر علیه السلام

رواین اول و دوم


بسم الله الرحمن الرحیم


فضائل امام سجاد علیهم السلام


روایت شده است : حضرت علىّ بن الحسین علیهما السلام در شبانه ‏روز هزار رکعت نماز مى‏ خواند .(1)

    در شب تاریک از خانه خارج مى‏ شد و بر پشت مبارک خود ، انبانى که در آن کیسه‏ هایى از دینار و درهم بود حمل مى ‏کرد ، و گاهى طعام و هیزم به دوش مى‏ گرفت و به خانه‏ هاى فقرا مى‏ برد ، هر یک از خانه ها را در مى ‏زد و به کسى که در را مى گشود مرحمت مى‏ کرد در حالیکه چهره خود را مى‏ پوشانید تا فقیر او را نشناسد .

    وقتى که بدن نازنین او را براى غسل دادن در محلّ شستن نهادند دیدند پشت مبارکش از اثر همان انبان‏ها مثل زانوى شتر چروکیده گشته است .

    آن حضرت صد خانواده از تهیدستان مدینه را سرپرستى مى‏ کرد ، و همواره دوست داشت که یتیمان و اشخاص زمین‏گیر و فقیران بیچاره ‏اى که درها به روى آنها بسته بود بر سر سفره‏اش حاضر شوند ، و با دست مبارک خود به آنها طعام مى‏ خورانید ، و هر کدام از آنها که اهل و عیال داشت براى آنان غذا مى‏ فرستاد .(2)


پی نوشت :



1) إعلام الورى: 260، روضة الواعظین: 197 به نقل از امام باقر علیه السلام .

 2) سفینة البحار: 116/2،

منبع :
کتاب قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام
جلد اول
بخش مناقب امام زین العابدین علیه السلام
روایت اول

بسم الله الرحمن الرحیم


فضائل امام حسین علیه السلام


قطب الدین راوندى رحمه الله در کتاب «خرائج» از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که : شخصى خدمت امام حسین علیه السلام شرفیاب شد و عرض کرد :

 حدّثنی بفضلکم الّذی جعل اللَّه لکم .

 از فضائلى که خدا براى شما قرار داده حدیثى براى من بفرمائید .

 امام علیه السلام فرمود : تو طاقت شنیدن و توان پذیرفتن آن را ندارى .

 عرض کرد : اى فرزند رسول خدا ! حدیث را بفرمائید ، من آن را تحمّل مى ‏کنم و مى‏ پذیرم .

 امام علیه السلام که اصرار او را دید حدیثى برایش بیان فرمود ، ولى هنوز گفتارش به پایان نرسیده بود موهاى سر و صورت آن شخص سفید شد و حدیث را فراموش کرد .

 امام حسین علیه السلام فرمود : أدرکته رحمة اللَّه حیث نسی الحدیث.

 رحمت خداوند شامل حال او شد که حدیث را فوراً فراموش کرد .(1)


پی نوشت :



1) الخرائج: 795/2 ح5 ، مختصر البصائر: 108، إثبات الهداة: 195/5 ح 30.


منبع :

کتاب قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام

جلد اول

بخش مناقب امام حسین علیه السلام

روایت اول