فضائل اهل بیت علیهم السلام

روایات حاوی فضائل های بی شمار اهل بیت علیهم السلام

فضائل اهل بیت علیهم السلام

روایات حاوی فضائل های بی شمار اهل بیت علیهم السلام

مشخصات بلاگ
فضائل اهل بیت علیهم السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

در این وبلاگ روایاتی حاوی فضائل بی شمار اهل بیت علیهم السلام گذاشته میشود ... تا بتوانیم اهل بیت علیهم السلام و جایگاهشان را بهتر بشناسیم و درک کنیم .

باشد تا رستگار شویم یاعلی مدد

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

قطره ای از فضائل اهل بیت علیهم السلام

فضائل امیرالمومنین علیهم السلام

مناقب امیرالمومنین علیهم السلام

مناقب حضرت فاطمه سلام الله علیها

فضائل حضرت فاطمه سلام الله علیها

فضائل امام زمان (عج)

مناقب امام جواد علیهم السلام

فضائل امام جواد علیهم السلام

قطره ای از فضائل امام حسین علیهم السلام

مناقب امام حسن علیهم السلام

فضائل امام حسن علیهم السلام

مناقب امام زمان(عج)

مناقب امام رضا علیهم السلام

فضائل امام رضا علیهم السلام

مناقب امام کاظم علیهم السلام

فضائل امام کاظم علیهم السلام

فضائل امام صادق علیهم السلام

مناقب امام صادق علیهم السلام

مناقب امام هادی علیهم السلام

فضائل امام هادی علیهم السلام

مناقب امام حسین علیه السلام

فضائل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم

مناقب اهل بیت علیهم السلام

فضائل امام حسین علیهم السلام

مناقب امام محمد باقر علیهم السلام

فضائل امام محمد باقر علیهم السلام

فضائل حضرت عباس علیهم السلام

فضائل حضرت فاطمه س

مناقب مسلم بن عقیل علیهم السلام

فضائل مسلم بن عقیل علیهم السلام

۱۳۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قطره ای از فضائل اهل بیت علیهم السلام» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

فضائل امام محمد باقر علیه السلام


روایت اول :کشّى رحمه الله در کتاب «رجال» خود مى ‏نویسد :

محمّد بن مسلم سى هزار حدیث از آن حضرت پرسش نمود ، و ایشان پاسخ همه آنها را به او فرمود .(1)


 روایت دوم : در مکارم اخلاق آن حضرت :  مردى از اهل شام با امام باقر علیه السلام رفت و آمد داشت و از دشمنان آن حضرت بود ، وى علّت رفت و آمد خود را اخلاق خوب و روش نیکوى امام علیه السلام ذکر کرد و به آن حضرت گفت : شما را مى‏ بینم که مردى فصیح هستى ، یعنى صریح و روشن مطالب را بیان مى ‏کنى و همه آداب را رعایت مى ‏نمایى ، و الفاظ نیکو بر زبان جارى مى ‏سازى ، بخاطر این ویژگى‏ ها با شما رفت و آمد مى ‏کنم و در مجلس شما حاضر مى ‏شوم .(2)

    مردى نصرانى از روى بى‏ ادبى و تمسخر به آن حضرت عرض کرد : أنت بقَر ؟

 امام علیه السلام فرمود : نه من باقر هستم .

 عرض کرد : تو پسر زن طبّاخه یعنى آشپز هستى ؟

 فرمود : آن مهارت و حرفه او بود .

 عرض کرد : تو پسر کنیز سیاه دشنام‏گوى زشت گفتار هستى ؟

 فرمود : إن کنت صدقت غفر اللَّه لها، وإن کنت کذبت غفر اللَّه لک .

 اگر آنچه گفتى راست است خدا او را بیامرزد ، و اگر دروغ گفتى خدا تو را بیامرزد .

    نصرانى چون این بزرگوارى و بردبارى را از آن حضرت مشاهده کرد به حقیقت اسلام اعتراف کرد و مسلمان شد .(3)


پی نوشت :



1) رجال کشّى: 163 ح 276، الإختصاص: 196 .

2) امالى طوسى : 41 ح 71 مجلس 14، بحار الأنوار : 233/46 ح1. ظاهراً مؤلّف رحمه الله این حدیث را از کتاب «سفینة البحار: 118/2» نقل نموده است .

3) مناقب ابن شهراشوب: 207/4 سطر5 ، بحار الأنوار : 289/46 ذیل ح 12.


منبع :

کتاب قطره از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام

جلد اول

بخش مناقب امام محمد باقر علیه السلام

رواین اول و دوم


بسم الله الرحمن الرحیم


فضائل امام سجاد علیهم السلام


روایت شده است : حضرت علىّ بن الحسین علیهما السلام در شبانه ‏روز هزار رکعت نماز مى‏ خواند .(1)

    در شب تاریک از خانه خارج مى‏ شد و بر پشت مبارک خود ، انبانى که در آن کیسه‏ هایى از دینار و درهم بود حمل مى ‏کرد ، و گاهى طعام و هیزم به دوش مى‏ گرفت و به خانه‏ هاى فقرا مى‏ برد ، هر یک از خانه ها را در مى ‏زد و به کسى که در را مى گشود مرحمت مى‏ کرد در حالیکه چهره خود را مى‏ پوشانید تا فقیر او را نشناسد .

    وقتى که بدن نازنین او را براى غسل دادن در محلّ شستن نهادند دیدند پشت مبارکش از اثر همان انبان‏ها مثل زانوى شتر چروکیده گشته است .

    آن حضرت صد خانواده از تهیدستان مدینه را سرپرستى مى‏ کرد ، و همواره دوست داشت که یتیمان و اشخاص زمین‏گیر و فقیران بیچاره ‏اى که درها به روى آنها بسته بود بر سر سفره‏اش حاضر شوند ، و با دست مبارک خود به آنها طعام مى‏ خورانید ، و هر کدام از آنها که اهل و عیال داشت براى آنان غذا مى‏ فرستاد .(2)


پی نوشت :



1) إعلام الورى: 260، روضة الواعظین: 197 به نقل از امام باقر علیه السلام .

 2) سفینة البحار: 116/2،

منبع :
کتاب قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام
جلد اول
بخش مناقب امام زین العابدین علیه السلام
روایت اول

بسم الله الرحمن الرحیم


فضائل امام حسین علیه السلام


قطب الدین راوندى رحمه الله در کتاب «خرائج» از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که : شخصى خدمت امام حسین علیه السلام شرفیاب شد و عرض کرد :

 حدّثنی بفضلکم الّذی جعل اللَّه لکم .

 از فضائلى که خدا براى شما قرار داده حدیثى براى من بفرمائید .

 امام علیه السلام فرمود : تو طاقت شنیدن و توان پذیرفتن آن را ندارى .

 عرض کرد : اى فرزند رسول خدا ! حدیث را بفرمائید ، من آن را تحمّل مى ‏کنم و مى‏ پذیرم .

 امام علیه السلام که اصرار او را دید حدیثى برایش بیان فرمود ، ولى هنوز گفتارش به پایان نرسیده بود موهاى سر و صورت آن شخص سفید شد و حدیث را فراموش کرد .

 امام حسین علیه السلام فرمود : أدرکته رحمة اللَّه حیث نسی الحدیث.

 رحمت خداوند شامل حال او شد که حدیث را فوراً فراموش کرد .(1)


پی نوشت :



1) الخرائج: 795/2 ح5 ، مختصر البصائر: 108، إثبات الهداة: 195/5 ح 30.


منبع :

کتاب قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام

جلد اول

بخش مناقب امام حسین علیه السلام

روایت اول

بسم الله الرحمن الرحیم


فضائل امام حسن علیه السلام


برسى رحمه الله در کتاب «مشارق» از حذیفة بن یمان نقل کرده است که گفت : رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم را دیدم که دست امام حسن مجتبى علیه السلام را گرفته بود و مى ‏فرمود :

أیّها النّاس هذا ابن علیّ فاعرفوه، والّذی نفس محمّد بیده إنّه لفی الجنّة، ومحبّه فی الجنّة، ومحبّ محبّیه فی الجنّة.

 اى مردم ! این فرزند علىّ بن ابى طالب است ، او را بشناسید ، سوگند به آن کسى که جان محمّد در قبضه قدرت او است ، او در بهشت است ، دوستان او و دوستان دوستانش نیز در بهشت خواهند بود .(1)


پی نوشت :


1) مشارق الأنوار: 53 . 



منبع :

کتاب قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام

جلد اول

بخش مناقب امام حسن علیهم السلام

روایت اول

بسم الله الرحمن ارحیم


مناقب حضرت فاطمه سلام الله علیها


شیخ صدوق قدس سره در کتاب «امالى» از ابن عبّاس نقل کرده است که گفت : اهل بهشت هنگامى که در بهشت غرق در رحمت الهى هستند نورى را مانند نور خورشید مشاهده مى ‏کنند که درخشندگى و تابش خاصّى دارد .

    بهشتیان گویند : خداوندا ! تو در کتاب عزیر خود فرموده ‏اى : «لایَرَوْنَ فیها شَمْساً»(1) «در بهشت خورشید را نمى ‏بینند» ، پس این چه نورى است ؟

    خداوند تبارک و تعالى جبرئیل را به سوى آنها روانه کند و به آنها بگوید :

 لیس هذه بشمس، ولکن علیّاً وفاطمة ضحکا فأشرقت الجنان من نور ضحکهما.

 این نورى که مشاهده کردید نور خورشید نیست بلکه على و فاطمه علیهما السلام خنده ‏اى کردند ، و از نور لبخند آنها چنین تابشى و درخششى در بهشت ظاهر گردید .(2)


پی نوشت :



1) سوره انسان ، آیه 13 .

2) امالى صدوق : 333 ضمن ح 11 مجلس 44، بحار الأنوار : 241/35، تأویل الآیات: 752/2 ضمن ح 7، تفسیر برهان : 412/4 ضمن ح6، مناقب ابن شهراشوب: 329/3 .


منبع :

کتاب قطره از دریای اهل بیت علیهم السلام

جلد اول

بخش مناقب حضرت فاطمه سلام الله علیها

روایت اول

بسم الله الرحمن الرحیم


مناقب امیرالمومنین علیه السلام


از امیر مؤمنان على علیه السلام روایت شده - و آن حدیث مشهورى است - که فرمود:

کلّما فی القرآن فی الحمد، وکلّما فی الحمد فی البسملة، وکلّما فی‏ البسملة فی الباء، وکلّما فی الباء فی النقطة، وأنا النقطة الّتی تحت الباء.

تمام آنچه در قرآن است در سوره حمد است و آنچه در سوره حمد است در «بسم اللَّه الرحمن الرحیم» جمع شده است، وآنچه در «بسم اللَّه الرحمن الرحیم» است در باء آن است و همه اسرار باء در نقطه آن است و من نقطه زیر باء هستم.(1)

مؤلّف رحمه الله در شرح این حدیث مى‏ فرماید: اینکه «بسمله» در باء مندرج است بنابر قولى است که باء به معناى بهاء باشد و آن بر اسم‏هائى که بعداً ذکر مى ‏شود احاطه دارد، یا فقط به خاطر ربطى است که بین اسم حقّ و خلق توسّط باء حاصل مى‏ شود.

زیرا روشن است که اساس هستى تمام مخلوقات ربطى است که بین آنها و اسم حقّ وجود دارد، و اگر آن ربط نبود همه موجودات نیست بودند، نه ذاتى داشتند و نه صفتى و نه وجودى، پس این ربط اصل و اساس است که حافظ اشیاء و محیط بر آنها است، و معناى آن عبارتى که از کمیل رسیده - که «به سبب باء وجود ظاهر گردیده وبه سبب نقطه عابد از معبود تمیز داده مى شود»(2) - همین است.

بسم الله الرحمن الرحیم


مناقب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم


در کتاب «امالى» از امام صادق علیه السلام نقل کرده است :

عربى بادیه نشین به پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم عرض کرد : قیمت بهشت چیست ؟

فرمود : لا إله إلّا اللَّه یقولها العبد مخلصاً .

گفتن «لا إله إلّا اللَّه» است که شخص آن را خالصانه بگوید .

عرض کرد : اخلاص آن چیست ؟

فرمود : العمل بما بعثت به، وحبّ أهل بیتی وإنّه لمن أعظم حقّها .

عمل کردن به آنچه به آن برانگیخته شده ام و دوستى اهل بیت من ، و دوستى ایشان از بزرگترین حقّ آن است.(1)

مؤلّف رحمه الله گوید: در حقیقت اخلاص فرموده اند: حقیقت آن این ‏است که بگوئى پروردگار من خداست سپس استقامت ورزى، و اینکه‏ عمل را براى خدا انجام دهى و دوست نداشته باشى که بر آن ستایش ‏شوى.(2)

و در تفسیر اخلاص، پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم فرموده است:

المخلص الّذی لایسأل الناس شیئاً حتّى یجد، وإذا وجد رضی، وإذا بقی‏عنده شی‏ء أعطاه فی اللَّه، فإن لم یسأل المخلوق فقد أقرّ للَّه عزّوجلّ بالعبودیّة، وإذا وجد فرضی فهو عن اللَّه راض واللَّه تبارک وتعالى عنه راض، وإذا أعطى للَّه ‏عزّوجلّ فهو على حدّ الثقة بربّه عزّوجلّ.

مخلص ؛ کسى است که چیزى از مردم درخواست نمى‏ کند تا اینکه آن را بیابد، و وقتى ‏آن را دریافت خشنود گردد و هنگامی که چیزى نزد او باقى ماند در راه خدا بخشش کند.

اگر از مخلوق چیزى درخواست نکرد براى خداوند عظیم الشأن به عبودیّت اقرار کرده، و وقتى یافت و خشنود شد از خدا خشنود گشته، و خداوند تبارک و تعالى از او خشنود شده ‏است، و چون در راه خدا چیزى بخشش کرد علامت اطمینان او به پروردگار است.(3)


پی نوشت :


1) امالى طوسى: 583 ح 12 مجلس 24، بحار الأنوار: 13/3 ح 30 و 133/27 ح 129.

   مؤلّف رحمه الله این حدیث را به طور اختصار ذکر کرده است ودر مصدر چنین نقل شده است:

   معتّب غلام حضرت صادق علیه السلام از آن حضرت و ایشان از پدر بزرگوارش نقل کرده اند که فرمود: عربى ‏بیابان ‏نشین محضر پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم شرفیاب شد و عرض کرد: اى رسول خدا ؛ آیا براى بهشت بهائى هست‏که آن را بپردازند؟ فرمود: بلى، عرض کرد: بهاى آن چیست؟ فرمود: گفتن «لا إله إلاّ اللَّه» یعنى اعتراف به ‏یکتائى خداوند است که آن را بنده با اخلاص بگوید، عرض کرد: اخلاص آن چیست؟ فرمود: عمل کردن به ‏آنچه به آن برانگیخته شده ام و دوستى اهل بیت من. عرض کرد: پدر و مادرم فداى شما شوند، آیا دوستى اهل‏بیت هم از حقوق آن است؟ فرمود: دوستى ایشان از بزرگترین حقّ آن است.

2) بحار الأنوار: 294/72 و 301.

3) معانى الأخبار: 260 ح 1، بحار الأنوار: 374/69 ضمن ح 19.


منبع :

کتاب قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام

جلد اول

بخش مناقب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم

روایت اول