فضائل امیرالمومنین علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
مناقب امیرالمومنین علیه السلام
از امیر مؤمنان على علیه السلام روایت شده - و آن حدیث مشهورى است - که فرمود:
کلّما فی القرآن فی الحمد، وکلّما فی الحمد فی البسملة، وکلّما فی البسملة فی الباء، وکلّما فی الباء فی النقطة، وأنا النقطة الّتی تحت الباء.
تمام آنچه در قرآن است در سوره حمد است و آنچه در سوره حمد است در «بسم اللَّه الرحمن الرحیم» جمع شده است، وآنچه در «بسم اللَّه الرحمن الرحیم» است در باء آن است و همه اسرار باء در نقطه آن است و من نقطه زیر باء هستم.(1)
مؤلّف رحمه الله در شرح این حدیث مى فرماید: اینکه «بسمله» در باء مندرج است بنابر قولى است که باء به معناى بهاء باشد و آن بر اسمهائى که بعداً ذکر مى شود احاطه دارد، یا فقط به خاطر ربطى است که بین اسم حقّ و خلق توسّط باء حاصل مى شود.
زیرا روشن است که اساس هستى تمام مخلوقات ربطى است که بین آنها و اسم حقّ وجود دارد، و اگر آن ربط نبود همه موجودات نیست بودند، نه ذاتى داشتند و نه صفتى و نه وجودى، پس این ربط اصل و اساس است که حافظ اشیاء و محیط بر آنها است، و معناى آن عبارتى که از کمیل رسیده - که «به سبب باء وجود ظاهر گردیده وبه سبب نقطه عابد از معبود تمیز داده مى شود»(2) - همین است.
و توجیه روایتى که مى فرماید: «موجودات را از باء بسم اللَّه ظاهر کرده است» نیز همین است.
و امّا اینکه نقطه آنچه را که در باء هست در بردارد ممکن است مقصود اینستکه نقطه محلّ ظهور باء است، و این نقطه است که باء را معیّن کرده و ظاهر ساخته است، همان طور که نقطه کتبى باء را ظاهر مى کند و آن را در بین مشترکاتش معیّن مى نماید، پس مقصود حقیقت امام است که حامل اسم الهى است و آن را در عالم ظاهر کرده ومعیّن نموده است.
یا اینکه مراد از نقطه آن چیزى باشد که اصل الف و سایر حروف است. و آن حکایت از اسمى است که بسیط است بر الف و به طریق اولى بر باء، و در عین بساطت به باقى احاطه دارد، پس صحیح است که بر آن تحت الباء اطلاق شود مثل اینکه مى گوئیم: معنا تحت لفظ است، یعنى لفظ این معنى را دربردارد، زیرا نقطه باطن است و باء از آن حکایت مى کند و به ذات خود در تحت باء پنهان است. گرچه در قالب باء ظاهر گشته است، پس نقطه به اعتبارى مقام و مرتبه او نزد حق است و به اعتبارى با آن متحد و به اعتبار دیگر مظهر مقام پروردگار است.
و صحیح است که تحت الباء در عبارت صفت مبتدا باشد براى خبر، و مقصود این باشد که من خود نقطه هستم با اینکه تحت الباء واقع شوم، و آن به اعتبار نزول آن حقیقت محمّدیّه در این عالم سفلى است.(3)
پی نوشت :
1) سیّد نعمت اللَّه جزائرى رحمه الله در کتاب «الأنوار النعمانیّة» از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نقل کرده است که فرمود:
آنچه بوده و خواهد بود علم آن در قرآن است و علم تمام قرآن در سوره فاتحه است، و علم تمام سوره فاتحه در بسم اللَّه است و علم تمام بسم اللَّه در حرف باءآن است و من نقطه زیر باء هستم.
و برسی رحمه الله نیز در کتاب «المشارق: 21» از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نقل کرده است: من آن نقطه زیر باء هستم.
2) مشارق الأنوار: 38.
3) در کتاب «مصابیح الأنوار: 394/2» از مولاى ما امیر مؤمنان على علیه السلام روایت شده است که فرمود: «تمام دانشها در لابلاى کتابهاى چهارگانه آسمانىاست، و همه علوم آن در قرآن است و علوم قرآن در سوره فاتحه و همه علوم سوره فاتحه در «بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم» و تمام علوم بسم اللَّه در باء آن جمع شده است».
در روایت دیگرى فرموده است: «من آن نقطه زیر باء هستم، علوم را از یکدیگر جدا و آن را منتشر مى کنم همان طور که نقطه زیر باء آن را از حروف مشابه خود یعنى تاء، ثاء و یاء جدا مى کند».
و ممکن است مراد از نقطه، وحدت و بساطت باشد و معنایش این است که او یگانه اى است که دیگرى با او در علوم و معجزات و حالات عجیب او شرکتندارد، و در توجیه آن وجوه دیگرى نیز ذکر شده است، براى اطّلاع بیشتر به کتاب «الإسم الأعظم: 64» مراجعه کنید.
منبع :
کتاب قطره ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام
جلد اول
بخش مناقب امیر مومنان علیه السلام
روایت اول